سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، تو را به آنچه خدایت بدان فرمان داده راهنمایی می کند و زهد، راه ترا به سوی آن آسان می گرداند . [امام علی علیه السلام]
ساقی کربلا
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» زندگانی


زندگانی حضرت اباالفضل العباس علیه السلام، یل ام البنین

 
پیشگفتار 

در نگاه به قلّه ‏های رفیع ایمان و شجاعت و وفا، چشم ما به وارسته مردی بزرگ و بی‏ بدیل می‏افتد، به نام عبّاس فرزند رشید امیرالمؤمنین(ع)  که در فضل و کمال و فتوّت و رادمردی، الگویی برجسته است. در اخلاص و استقامت و پایمردی، نمونه است و در هر خصلت نیک و صفت ارزشمندی، که کرامت یک انسان به آن بسته است، سرمشق است. ما پیوسته دین باوری و حقجویی و باطل ستیزی و جانبازی را از او آموخته‏ایم و نسل الله‏اکبرِ امروز، وامدار مکتب جهاد و شهادتی است که اباالفضل(ع) در آن مکتب، علمدار است و همچون خورشید، درخشان.

اینک، گرچه از صحنه‏های آن همه ایثار و دلاوری و وفا که در عاشورا اتّفاق افتاد و آینه‏ای فضیلت نما پیش چشم جهانیان نهاد، بیش از هزار و سیصد سال میگذرد، امّا تاریخ، روشن از کرامتهای عباس بن علی(ع) است و نام ‏او با وفا، ادب، ایثار و جانبازی همراه است و گذشتِ این همه سال، کمترین غباری بر سیمای فتوّتی، که  در رفتار آن حضرت جلوه‌گر شد، ننشانده است.

عاشورا روز پر شکوه و الهام بخش و پر حماسه‏ای بود که انسانهایی والا و روح‏هایی بزرگ و اراده‏هایی عظیم، عظمت و والایی خود را به  جهانیان نشان دادند و تاریخ از فداکاری عاشوراییان، روح و جان گرفت و زمان با نبض کربلاییانِ قهرمان و حماسه آفرین، تپید. کربلا مکتبی شد آموزنده و سازنده، که  فارغ التحصیلان آن، در رشتهء ایمان و اخلاص و تعهّد و جهاد، مدرک و مدال گرفتند و ... عباس از زبده‏ترین معرفت آموختگان آن دانشگاه بود.

هنوز هم این مکتبِ عالی باز است و دانشجو می‏پذیرد و یکی از استادان این دوره‏های آموزشِ وفا و مراحلِ کسبِ معرفت، علمدار کربلاست، ایستاده بر بلندای عشق و شهامت، که با دستان بریده‏اش معبرِ آزادگی را میگشاید و راه نور را نشان می‏دهد و این حقایق، همه در نام عبّاس نهفته است و همراه با این نام،عطر یک »فرهنگ« به مشام جان می‏رسد.

     عبّاس یعنی تا شهادت یکّه تازی        عبّاس یعنی عشق، یعنی پاکبازی

     عبّاس یعنی با شهیدان همنوازی         عبّاس یعنی یک نیستان تکنوازی(1)

ما برای رسیدن به سرچشمة یقین و کوثر ایمان، نیازمند راهنماییم. جانمان تشنه است و دلهایمان مشتاق. اولیای دین و سرمشقهای پاکی و فضیلت می‏توانند راه را نشانمان دهند و از زمزم گوارایی که در اختیارشان است سیرابمان سازند.

اگر در امتداد «اسوه‏ها» به عبّاس بن علی(ع) می‏رسیم برای روشنی چراغی است که پیش پای انسان‏ها افروخته است و از آن دور دستها ما را به این راه فرا می‏خواند. او الگو و سرمشق است، نه تنها در شجاعت و رزم آوری، بلکه در ایمان و معنویت هم؛ نه فقط در مقاومت و استواری، در عبادت و شب زنده داری هم؛ نه تنها در روحیة سلحشوری و حماسه، که در اخلاص و آگاهی و معرفت و وفا هم.

آنچه می‏خوانید گوشه‏ای از شخصیت حضرت اباالفضل(ع) را ترسیم می‏کند، باشد که نام و یاد و زندگینامة آن شهید بزرگ و سردار رشید، چراغ یقین و شعلة ایمان را در ذهن و زندگی‏مان روشن سازد.

12 بهمن 1378 شمسی

قم  جواد محدّثی

 

 

  میلاد فرزند شجاعت

 

سالها از شهادت جانگداز دختر پیامبر، حضرت زهرا میگذشت. حضرت علی(ع) پس از فاطمه با امامه (دختر زادة پیامبر اکرم) ازدواج کرده بود. امّا با گذشت بیش از ده سال از آن داغ جانسوز، هنوز هم غم فراق زهرا در دل علی(ع) بود.

برای خاندان پیامبر، سرنوشتی شگفت رقم زده شده بود. بنی هاشم، در اوج عزّت و بزرگواری، مظلومانه می‏زیستند. وقتی علی(ع) به فکر گرفتن همسر دیگری بود، عاشورا در برابر دیدگانش بود. برادرش «عقیل » را  که در علم نسب‏شناسی وارد بود و قبایل و تیره‏های گوناگون و خصلتها و خصوصیتهای اخلاقی و روحی آنان را خوب می‏شناخت  طلبید. از عقیل خواست که: برایم همسری پیدا کن شایسته و از قبیله‏ای که اجدادش از شجاعان و دلیر مردان باشند تا بانویی این چنین، برایم فرزندی آورد شجاع و تکسوار و رشید.(1

پس از مدّتی، عقیل زنی از طایفة کلاب را خدمت امیرالمؤمنین(ع) معرفی کرد که آن ویژگی ها را داشت. نامش «فاطمه»، دختر حزام بن خالد بود و نیاکانش همه از دلیرمردان بودند. از طرف مادر نیز دارای نجابت خانوادگی و اصالت و عظمت بود. او را فاطمة کلابیه می گفتند و بعدها به «امّ‏البنین» شهرت یافت، یعنی مادرِ پسران، چهار پسری که به‏دنیا آورد و عبّاس یکی از آنان بود.

عقیل برای خواستگاری او نزد پدرش رفت. وی از این موضوع استقبال کرد و با کمال افتخار، پاسخ آری گفت. حضرت علی(ع) با آن زن شریف ازدواج کرد. فاطمة کلابیه سراسر نجابت و پاکی و خلوص بود. در آغاز ازدواج، وقتی وارد خانة علی(ع) شد، حسن و حسین « بیمار بودند. او آنان را پرستاری کرد و ملاطفت بسیار به آنان نشان داد(1).

گویند: وقتی او را فاطمه صدا کردند گفت: مرا فاطمه خطاب نکنید تا یاد غمهای مادرتان فاطمه زنده نشود، مرا خادم خود بدانید.

ثمرة ازدواج حضرت علی با او، چهار پسر رشید بود به نامهای: عبّاس، عبدالله، جعفر و عثمان، که هر چهار تن سالها بعد در حادثة کربلا به شهادت رسیدند. عباس، قهرمانی که در این کتاب از او و خوبی‏ها و فضیلتهایش سخن میگوییم، نخستین ثمرة این ازدواج پر برکت و بزرگترین پسر امّ البنین بود.

فاطمة کلابیه (امّ البنین) زنی دارای فضل و کمال و محبّت به خاندان پیامبر بود و برای این دودمانِ پاک، احترام ویژه‏ای قائل بود. این محبت و مودّت و احترام، عمل به فرمان قرآن بود که اجر رسالت پیامبر را «مودّت اهل بیت» دانسته است(1). او برای حسن، حسین، زینب و امّ کلثوم، یادگاران عزیز حضرت زهرا، مادری می‏کرد و خود را خدمتکار آنان می‏دانست. وفایش نیز به امیرالمؤمنین شدید بود. پس از شهادت علی(ع) به احترام ان حضرت و برای حفظ حرمت او، شوهر دیگری اختیار نکرد، با آن که مدّتی نسبتاً طولانی (بیش از بیست سال) پس از آن حضرت زنده بود.(1)

ایمان والای امّ البنین و محبتش به فرزندان رسول خدا چنان بود که آنان را بیشتر از فرزندان خود، دوست می‏داشت. وقتی حادثة کربلا پیش آمد، پیگیر خبرهایی بود که از کوفه و کربلا می‏رسید. هرکس خبر از شهادت فرزندانش می‏داد، او ابتدا از حال حسین(ع) جویا می‏شد و برایش مهمتر بود.

عبّاس بن علی(ع) فرزند چنین بانوی حق شناس و بامعرفتی بود و پدری چون علی بن ابی طالب(ع) داشت و دست تقدیر نیز برای او آینده‏ای آمیخته به عطر وفا و گوهر ایمان و پاکی رقم زده بود.

ولادت نخستین فرزند امّ البنین، در روز چهارم شعبان سال 26 هجری در مدینه بود.(1) تولّد عباس، خانة علی و دل مولا را روشن و سرشار از امید ساخت، چون حضرت می‏دید در کربلایی که در پیش است، این فرزند، پرچمدار و جان نثار آن فرزندش خواهد بود وعباسِ علی، فدای حسینِ فاطمه خواهد گشت.

وقتی به دنیا آمد حضرت علی(ع) در گوش او اذان و اقامه گفت، نام خدا و رسول را بر گوش او خواند و او را با توحید و رسالت و دین، پیوند داد و نام او را عباس نهاد(1). در روز هفتم تولّدش طبق رسم و سنّت اسلامی گوسفندی را به عنوانِ عقیقه ذبح کردند و گوشت آن را به فقرا صدقه دادند(1).

آن حضرت، گاهی قنداقة عبّاس خردسال را در آغوش میگرفت و آستینِ دستهای کوچک او را بالا می‏زد و بر بازوان او بوسه می‏زد و اشک می‏ریخت. روزی مادرش امّ البنین که شاهد این صحنه بود، سبب گریة امام را پرسید. حضرت فرمود: این دستها در راه کمک و نصرت برادرش حسین، قطع خواهد



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حمید رضا شاپورآبادی ( یکشنبه 86/11/7 :: ساعت 9:35 صبح )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

دانلود مداحی
حر
کرب و بلا
یا رقیه(س)
مداحی دانلود کنید
مداحی حضرت مسلم
عکسهای حرم حضرت مسلم
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 18
>> بازدید دیروز: 2
>> مجموع بازدیدها: 48962
» درباره من

ساقی کربلا
حمید رضا شاپورآبادی
این وب با سایت www.aviny.com که یکی از بزرگترین سایت های مذهبی فارسی زبان است همکاری دارد.در ضمن جهت همکاری میتوانید در بخش نظرات در خواست بدهید. با تشکر

» فهرست موضوعی یادداشت ها
امام حسن (ع) . حضرت رقیه . کلیپ .
» آرشیو مطالب
اسفند 1387
بهمن 1387
شهریور 1387
خرداد 1387
اسفند 1386
بهمن 1386
اردیبهشت 1388
آبان 1388
آذر 1388

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
سید مهدی

» صفحات اختصاصی

» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب